استادان دوره لیسانس شما چه کسانی بودند؟
در دوره لیسانس استادانی چون معین، صفا، خطیبی، محمدی ـ استاد عربی که از
استادان خیلی برجسته بود ـ خانلری، پورداود و یارشاطر داشتم که اخیرا فوت
کرد، گفتم تنها استاد زنده ما یارشاطر بود که ایشان هم فوت کرد، سعید
نفیسی، صادق کیا، محمد مقدم و... همه اینها استادان درجه اول بودند.
آن زمان دوره فوق لیسانس بود یا خیر؟
بعد از دوره لیسانس، به دوره دکتری آمدم -آن زمان فوق لیسانس نبود- استادان
ما در این دوره مرحوم میرزا عبدالله قریب بود، کلیله و دمنه را تدریس
میکرد، استاد مدرس رضوی بود، سنایی تدریس میکرد، فروزانفر، همایی، البته
موقعی که درس ما تمام شد یعنی شهادتنامهها را بر زبان راندیم، به ما
ورقهای دادند -که هنوز دارم- از رساله دفاع میکردیم و مدرک دکتری
میدادند، واحد درسی نداشتیم. در دوره دکتری همه این استادان -جز معین و
صفا و خطیبی- بودند.
پدرم -خدا رحمت کند- خیلی من را نصیحت کرد و گفت که کسی پیش دکتر زن نمیآید (مراجعه نمیکند) بیخودی طب نخوان، برو ادبیات بخوان ببین پروین اعتصامی چه شأن و مقامی دارد و حرفهایی از این قبیل. پدرم آرزو داشت که من پروین اعتصامی بشوم ولی نشدم، به هر حال ما در سال 1330 به دانشکده ادبیات دانشگاه تهران آمدیم و شاهد آن جدالها و اتفاقات مختلف بودیم. اتفاقا خیلی دوران پرهیجانی بود، یعنی دو ساعت کلاس میرفتیم، چهار ساعت در حیاط دانشگاه شاهد جنجال بین تودهایها و مصدقیها و نیروی سوم و نمیدانم طرفدار بقایی و خلیل ملکی و ... بودیم. خیلی خیلی دوره باصفایی بود و ما بچههای شیطان در آن ساعتی که به علت جنجال و جدال کلاس تشکیل نمیشد تفریح میکردیم. استادان خیلی بنامی داشتیم یعنی همه از بزرگان بودند. الان باید دریغ و افسوس بخوریم که به جای آن استادان، یکی مثل من بیاید اینجا و شما باعنوان استاد تراز اول بخواهید خاطرات او را یادداشت کنید.
من فکر میکنم کمکم هم کتابها و هم مترجمین از یک غربالی میگذرند و در
نهایت اتفاقی که باید، رخ میدهد. بعد از مدتی مردم مترجمین و میزان
دقتآنها را میشناسند، به ناشر هم توجه میکنند و امیدوارم در دراز مدت
به نتایج خوبی برسیم.
وی درباره برنامههایی که در دانشگاه الزهرا برای شناساندن ادبیات ترکیه
انجام شد گفت: من هم در این برنامه شرکت داشتم. این اتفاق خوبی است که هم
در ایران و هم در ترکیه چنین ارتباطهایی برقرار میشود. یعنی ایرانیان سعی
میکنند نویسندگان ترکی را دعوت کنند و با ادبیات آنها و کشورشان آشنا
شوند. زمانی که محققین، اساتید دانشگاه و پژوهشگران در این برنامهها حضور
پیدا میکنند ممکن است بتوانند یک خط فکری هم ایجاد کنند.
او ادامه داد: همچنین این افراد با حضور در این برنامهها میتوانند کمک
کنند که مثلا آثار نویسندههای کلاسیک یا نویسندههایی که در دوره قبل
بودند را معرفی کنند و درباره ادبیات معاصرشان بیشتر صحبت کنند؛ در نتیجه
گستردگی تفکر به وجود میآید. از طرفی هم ما نیز به این کشور سفر میکنیم،
به عنوان مثال چندی پیش من در یک فستیوال ادبی با نام «استانبول در
ادبیات» در کشور ترکیه شرکت کردم که در آن مجلهای منتشر شد و مقالهای هم
از من در آن منتشر شده بود.
اشتباه در انتخاب فرم در «دوازده نت برای سکوت» آن را از داستان، دور و به قصه نزدیک کرده است
نویسنده «درخت به پاییز نشسته» با بیان اینکه در این اثر نگاه ژورنالیستی
به داستانها وجود دارد، افزود: در برخی داستانها به صورت خیلی سطحی به
مسائل پرداخته شده و به نوعی با نگاه عمومی مردم همراه شده است. در این
کتاب نویسنده خیلی بهتر میتوانست از انتخابهای عالی خود استفاده کند که
متاسفانه روی آن کار نشده است.